کد مطلب: 112595
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 928
تکيه گاه سست
شاه هم تکيه کرده بود بر آمريکا و انگليس و چين و اسرائيل و همه اينها. لکن تکيهگاهها سست است. آن تکيهگاهي غيرسست و سنگين و مستحکم است که خدا باشد. خدا تکيهگاه است و من به ايشان [ياسر عرفات] و به ملت خودم و به ملت ايشان اين توصيه را ميکنم هميشه، به اينکه هميشه خدا را درنظر داشته باشند و نظر به اين قدرتها نداشته باشند؛ اعتماد بر ماديات نکنند بلکه اعتماد بر معنويات بکنند. قدرت خدا فوق همه قدرتهاست. و لهذا ما ديديم که ملتي که مستضعف بود و هيچ نداشت بر تمام قوا غلبه کرد، و انشاءالله ميکند و ما از هيچچيز نميترسيم وقتي که با خدا باشيم؛ براي اينکه اگر کشته بشويم و با خدا باشيم سعادتمنديم و اگر بکشيم هم سعادتمنديم.
صحيفه امام، ج? ،??? گفتوگو با ياسر عرفات
دشمن شماره يک ملت
احساسات ايرانيان عليه ملت آمريکا نبوده بلکه دولت آمريکاست. ما سالها از بيعدالتي فرياد ميزديم و از اختناق شکايت داشتيم. اما آمريکا شاه را بر تخت نشاند يعني در سال???? متفقين او را به جاي رضاخان که نوکر انگليس بود نشاندند و دولت آمريکا در برابر مخالفت مردم ايران پيوسته از او حمايت کرد. شاه همه منابع ما را غارت کرد، شرف ملي ما، سرمايههاي ما، استعدادهاي جوانان ما را بر باد داد، بدينترتيب ايرانيان نميتوانند نظر خوبي به دولت آمريکا داشته باشند و اخيرا ملت ما به اين نتيجه رسيد که دولت کارتر، بهاصطلاح سفارتخانه خود را بهصورت پايگاهي براي جاسوسي و توطئه عليه ايران درآورده است. جاسوسان تحت عنوان مأموران سفارت فعاليت ميکردند و اکنون که ملت ما اين حقيقت را دريافته، آمريکا را دشمن شماره يک خود ميشناسد. به عقيده ما، ملت آمريکا بهخاطر رفتار دولتشان در ايران، به هيچ وجه قابل سرزنش نيستند. اگر آمريکا بخواهد از طريق دخالت نظامي يا محاصره اقتصادي و يا شيوههاي ارعاب، ما را از عدالت محروم کند، هر گز بحران حل نشده و در انديشه مردم باقي خواهد ماند.
صحيفه امام، ج??، ?? مصاحبه با مجله«تايم»
50 سال تحت سلطه
آيا شما مطلع هستيد که ما 50سال تحت سلطه انگليس و آمريکا تمام هستيمان به باد رفت؟ شما توجه داريد به اينکه کشور ما در تحت سلطهاي که توسط رضا خان، انگليسها به ما تحميل کردند و توسط محمدرضا که انگليسها و آمريکاييها و شورويها به ما تحميل کردند، اينها چه کردند با مملکت ما، با کشور ما؟ شما آيا داد مظلومها را هيچوقت بنايتان هست که گوش کنيد؟ يا همان فرياد ظالمها را به آن ترتيب اثر ميدهيد؟
صحيفه امام، ج??، ?? سکوت پاپ و دنياي مسيحيت در قبال ظلمها
ععکس العمل طبيعي صدمات به ملت
بارها گفتهام که گروگانگيري توسط دانشجويان مسلمان و مبارز و متعهد ما عکسالعمل طبيعي صدماتي است که ملت ما از آمريکا خورده است و اينان فعلا با بازپسدادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهاي آمريکا عليه ايران و ضمانت به عدمدخالت سياسي و نظامي آمريکا در ايران و آزاد گذاشتن تمامي سرمايههاي ما آزاد ميگردند؛ که البته اين امر را محول به مجلس اسلامي نمودهام تا آنان به هر نحو که صلاح ميدانند عمل نمايند. با اينان در ايران به بهترين وجه رفتار شده است؛ ولي تبليغات آمريکا و اقمارش از هيچ دروغ و افترا و تهمتي در اين مورد فروگذار نکردند، درحاليکه آمريکا و انگليس به فرزندان عزيز ما بدترين اهانتها و شکنجههاي روحي و جسمي را نمودند و هيچ مقام رسمي در مجامع بينالمللي از اين دوستان عزيز ما دفاع ننمود و هيچکس آمريکا و انگليس را در مقابل اين رفتار وحشيانه محکوم نکرد. از خداوند متعال آزادي و استقلال و جمهوري اسلامي را براي تمام ملتهاي دربند آرزومندم.
صحيفه امام، ج??، ??? پيام به مسلمين جهان و حجاج
تبليغات دامنه دار براي بزرگ نمايي
و ازجمله چيزهايي که مانع دفاع مسلمين از کشورهايشان است، تبليغات دامنهدار براي هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهاي خارجي است. در سابق از انگليس، بهدست بهاصطلاح روشنفکران و تحصيلکردگان غربزده، يک غول ساخته شده بود و به دولتهاي بياطلاع و ملتهاي دربند تحميل کرده بودند که اگر به يک فراش سفارتخانه انگليس يک حرف درشت زده شود، ايران به باد فنا ميرود! و پرچم سفارت بر سر خانه هر مجرمي که افراشته ميشد از مجازات مصون ميگشت. و اشاره سفير انگليس به دولت يا صدراعظم، کافي بود براي اجراي اوامر و اطاعت بيچونو چراي او و امروز از اين دو قدرت، خصوصا آمريکا، در بلاد مسلمين همان غول را بسيار بزرگتر و شاخدارتر ساختهاند و گمان ميکنند اگر به يکي از اين دو قطب گفته شود بالاي چشمت ابروست، کشور از بين ميرود! و با خيالهاي خام و مقايسه عصر حاضر با عصرهاي گذشته و دامنزدن وابستگان غربزده به اين نحو شايعهها، مسلمين را از دفاع بحق خود مأيوس نمودند و جرم اين خودباختگان ملينما کمتر از مجرم اصلي نيست.
صحيفه امام، ج??، ?? پيام به مسلمانان ايران و جهان به مناسبت ايام حج
فريب لبخند دشمن را نخوريد
گاهي به روي ما لبخند زدند. اوايل گاهي بعضي از ما باور ميکرديم. يواشيواش فهميديم پشت صحنه چيست. فريب لبخند دشمن را، فريب وعدههاي دروغ دشمن را نخوريم. جبهه قدرت مادياي که امروز بر دنيا مسلط است، راحت عهد ميشکند. بدون هيچ دغدغهاي عهدشکني ميکنند، زير قولشان ميزنند، زير حرفشان ميزنند، نه از خدا خجالت ميکشند، نه از خلق خجالت ميکشند، نه از طرف مذاکره خجالت ميکشند؛ راحت دروغ ميگويند! من نمونههاي زنده دارم- که حالا در اينجا جاي بحثش نيست؛ شايد آن وقتي که لازم باشد، عرض بکنم- همين اظهاراتي که آمريکاييها کردند، رئيسجمهور آمريکا کرد؛ نامهاي که به ما نوشت، جوابي که ما داديم؛ بعد عکسالعمل و اقدامي که آنها با مضمون آن نامهها کردند. اينها يک روزي در اختيار افکار عمومي دنيا- آن وقتي که لازم باشد- قرار خواهد گرفت؛ خواهند ديد که اينها چه جورياند، حرفشان چقدر اهميت و ارزش دارد، وعدهشان چقدر ارزش دارد. بنابراين يکي از کارهاي اساسي ما اين است که فريب لبخند و وعده دروغ اينها را نخوريم.
خطبههاي نمازجمعه تهران- 14/11/1390
معناي مذاکره يعني چشم بستن بر همه ظلم ها
خيليها بودند از همان اوايل انقلاب، ميگفتند آقا حالا که انقلاب پيروز شد، ديگر بس است؛ برويم با آمريکاييها مسائل را تمام کنيم! اين معنايش اين بود که شعار ظلمستيزي انقلاب تخطئه شود. اين را تشويق ميکردند. در طول زمان، بودند کساني که دنبال اين بودند؛ يعني برويم با آمريکا همراه شويم؛ آن کسي که دشمن اصلي ماست، برويم زير بال او؛ به دامن او پناه ببريم. معناي اين حرف، فروختن قضيه فلسطين است. معناي اين حرف، اغماض کردن از جنايات آمريکا در عراق و افغانستان و امثال اينهاست. معناي اين حرف، چشم بستن روي اين همه ظلمي است که آمريکا در جهان بر ملتها دارد انجام ميدهد. معناي اين حرف، يعني به اين مسائل اعتراض نکنيم. خب، عادي کردن روابط معنايش اين است که ديگر ملت ايران و مسئولين ايران نتوانند صريح اعتراض کنند و حرفشان را بزنند و يک مرحله آن طرفتر، تدريجا مجبور بشوند حرف آنها را قبول کنند. خب، اين ثبات و استقامت، پرزحمت بود؛ اما بابرکت بود، رحمت الهي را هم جلب کرد، توجه ملتها را هم جلب کرد.
خطبههاي نمازجمعه تهران- 15/11/1389
ما هميشه اين پيشنهاد را رد کرده ايم
اما در قضيه مذاکره که اين را زودتر از همه بگوييم؛ بد نيست که حرف مذاکره ميزنند. اين پيشنهاد البته جديد نيست. از قبل هم دولتهاي آمريکا به ما پيشنهاد ميدادند براي مذاکره؛ ما هم هميشه اين پيشنهاد را رد کردهايم. البته دلايلي وجود دارد اما يک دليل واضح اين است که مذاکره در سايه تهديد و فشار، مذاکره نيست. يک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهديد بکند و فشاري بياورد و تحريمي بکند و يک دست آهنياي را نشان بدهد و از آن طرف هم بگويد خيلي خوب، بنشينيم پشت ميز مذاکره! اين مذاکره، مذاکره نيست. اينجور مذاکرهاي را ما با هيچکس نميکنيم. لذا آمريکا هميشه با اين چهره براي مذاکره وارد ميدان شده است.
بيانات در ديدار کارگزاران نظام- 27/05/1389
خنجري پشت سرشان مخفي کرده اند
جمهوري اسلامي هيچ رودربايستي با هيچ دولتي ندارد؛ ليکن دولتي که دستش از منابع عظيم مالي و انساني کشور قطع شده بود و هرچه توانست توطئه کرد، دولت آمريکا بود. 30سال دولت آمريکا عليه نظام جمهوري اسلامي و عليه ملت ايران توطئه کرده، ضربه زده، تدابير گوناگون انديشيده؛ هر کار توانسته کرده. اگر شما فکر کنيد يک کاري بود که آمريکاييها ميتوانستند بکنند و نکردند، بدانيد که چنين چيزي نيست؛ هر کار ممکن بوده، کردهاند.
گاهي هم حرفهاي بهظاهر آشتيجويانهاي در اين مدت زدند؛ اما هر وقت که لبخندي به روي مسئولين جمهوري اسلامي زدند، وقتي دقت کرديم، ديديم خنجري در پشت سرشان مخفي کردهاند؛ از تهديد دست برنداشتهاند؛ نيتشان عوض نشده است. خنده تاکتيکي، لبخند و روي خوش تاکتيکي، فقط بچهها و کودکان را فريب ميدهد. يک ملت بزرگ با اين تجربه و مسئولين برگزيده يک چنين ملتي، اگر فريب بخورند، خيلي بايد سادهلوح باشند؛ يا بايد سادهلوح باشند، يا بايد غرق در هوي و هوس باشند؛ دنبال زندگي راحت و خوش و همراه با عافيت باشند؛ بخواهند با دشمن بسازند. والا اگر مسئولين کشور باهوش باشند، دقيق باشند، مجرب باشند، پخته باشند، دل در گرو منافع ملت با همه وجود داشته باشند، گول لبخند را نميخورند.
صورت قضيه اين است که بياييد مذاکره کنيم؛ اما در کنار مذاکره، تهديد؛ که اگر مذاکره به اين نتيجه مطلوب نرسد، پس چنين و چنان! اين شد مذاکره؟! اين همان رابطه گرگ و ميش است که امام گفت: «رابطه گرگ و ميش را ما نميخواهيم». بياييد بنشينيد با ما سر ميز، مذاکره کنيد بر سر فلان موضوع؛ مثلا بر سر موضوع هستهاي، ليکن شرطش اين است که اين مذاکره، به فلان نتيجه معين برسد! مثلا دست برداشتنِ کشور از فعاليت هستهاي، اگر به اين نتيجه نرسد، پس چنين و چنان؛ تهديد.
بيانات در ديدار دانشآموزان در آستانه 13آبان- 12/08/1388
اول کسي که بگويد رابطه ايجاد کنند، من هستم
يکي از سياستهاي اساسيمان قطع رابطه با آمريکاست. هرگز هم نگفتيم ما تا ابد قطع رابطه خواهيم بود؛ نه، هيچ دليلي ندارد که تا ابد قطع رابطه با هر کشوري، با هر دولتي داشته باشيم. مسئله اين است که شرايط اين دولت بهگونهاي است که رابطه با او براي ما ضرر دارد. انسان رابطه را با هر کشوري بهدنبال تعريف يک منفعتي ايجاد ميکند؛ آنجايي که براي ما منفعت ندارد، دنبال رابطه نميرويم؛ حالا اگر ضرر داشت، به طريق اولي دنبال رابطه نميرويم.
مينشينند آقايان وراجي کردن و حرف زدن و استدلال کردن، که نبود رابطه با آمريکا براي ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه با آمريکا براي ما مفيد است. آن روزي که رابطه با آمريکا مفيد باشد، اول کسي که بگويد رابطه را ايجاد بکنند، خود بنده هستم.
بيانات در ديدار دانشجويان دانشگاههاي استان يزد- 13/10/1386
معناي مذاکره براي آمريکا
ما از اول اعلام کرديم و الان هم اعلام ميکنيم، در هيچيک از مسائل مورد اختلاف خودمان با آمريکا، ما با آمريکا مذاکره نميکنيم. دليل آن هم يک امر واضحي است؛ دليل اين است که مذاکره براي آمريکاييها يک ابزاري است براي تحميل خواستههاي خودشان به طرف مذاکره. مذاکره مفهوم واقعي خودش را در مذاکرات آمريکا با طرفهاي خودش ندارد و از دست داده است. مذاکره براي چيست؟ وقتي دو دوست در يک مسئله مورد اختلاف با هم مذاکره ميکنند، اين براي اين است که هر کدام از نقطهاي که قرار دارند، حرکت کنند و به يک نقطه موردتوافق برسند. آمريکا مذاکره را به اين معنا نميداند. آنها مذاکره را وسيلهاي براي تحميل خواستههاي خودشان قرار ميدهند؛ براي وارد آوردن فشار. بنابراين مذاکره با آمريکا در همه مسائل معنا ندارد.
بيانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوي- 01/01/1385
حتي مذاکره برخلاف مصالح و منافع ملت است
نه فقط رابطه با آمريکا بلکه مذاکره با دولت آمريکا امروز برخلاف مصالح ملي و منافع ملت است. اين يک نظرِ متعصبانه نيست؛ اين يک انديشه و فکر است؛ مذاکره با آمريکا- چه در قضاياي کنوني و چه در مسائل ديگر- بهمعناي بازکردن باب توقعات و طلبکاريهاي آمريکاست. کساني که دم از مذاکره ميزنند- که البته سوءنيت ندارند، دچار غفلتند- توجه ندارند که مذاکره با آمريکا در هر يک از قضايايي که اين دولت در آن براي خودش ايده و منفعتي تعريف کرده است- مثل همين قضيه افغانستان- هيچ فايدهاي ندارد. چرا؟ چون او مستکبر است و تسليم نميشود. مذاکره آمريکا با يک دولت، بهمعناي اين نيست که ميخواهد نظرات آن دولت را قبول کند؛ حتّي نظرات مجامع جهاني را قبول نميکند! چند روز پيش در خبرها خواندم که رئيسجمهور پاکستان از آمريکاييها درخواست ميکند که براي حمله به افغانستان، از فلان فرودگاه استفاده نکنند؛ از بقيه فرودگاهها استفاده کنند؛ اما آمريکاييها خواسته او را رد ميکنند! يعني بهنظر مشورتي رئيس آن کشور در مورد يک فرودگاه اعتنا نميکنند!
بيانات در اجتماع بزرگ مردم اصفهان-08/08/1380